loading...

دو کلمه حرف حساب

قصۀ هجرت رسول صلی الله امّ مَعبد زن بود در میان بیابان، او را پسری بود نام او مَعبد. رسول او را پرسید که در میان بیابان چه می‌کنی؟ گفت: «مرا شوهریست رمه‌دار. رم...

بازدید : 931
شنبه 19 ارديبهشت 1399 زمان : 23:22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دو کلمه حرف حساب

قصۀ هجرت رسول صلی الله

امّ مَعبد زن بود در میان بیابان، او را پسری بود نام او مَعبد. رسول او را پرسید که در میان بیابان چه می‌کنی؟ گفت: «مرا شوهریست رمه‌دار. رمه را دور ببرده‌ است و من با پسر افگار اینجا بمانده‌ام که شل است و مُقعَد برجای بمانده.» رسول گفت ترا هیچ چیزی هست؟ گفت: «مرا این بزی پیرست و لاغر نمی‌تواند رفت با رمه اینجا بمانده.» رسول مر ابوبکر را گفت رضی الله عنه که آن بز را به من آر، بیاورد. رسول دست به پشت او فرو آورد، آن بز شیر آورد. عبدالله بن أُرَیقِط کاسۀ پرشیر بدوشید. آن زن را قرص چند جوین بود، پیش ایشان آورد بخوردند. رسول گفت آن پسر را پیش من آر. او را در گلیمی‌پیچیده پیش رسول آورد. پیغامبر گف صلیّ الله علیه وسلّم: بسم الله. و دست بدو فرو آورد. پس گفت: «قُم باذن الله.» مَعبد همی‌برپاخاست درست برفت.

مُقعَد: نشیمنگاه

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 12
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 82
  • بازدید کننده امروز : 6
  • باردید دیروز : 15
  • بازدید کننده دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 99
  • بازدید ماه : 161
  • بازدید سال : 765
  • بازدید کلی : 44290
  • کدهای اختصاصی